شناخت-آفات-قارچها-حشره-ها-لارورها-و-ویروسها

شپشک استرالیایی

شپشک استرالیایی

 

نام دیگر: شپشک بالش پنبه ای

نام علمی: Icerya purchasi

 

 

 

 

 

 

Icerya purchasi ( نام رایج : شپشک بالش‌پنبه‌ای (یا به قولی شپشک استرالیایی ) حشره ای است که از بیش از ۸۰ خانواده از گیاهان چوبی تغذیه می کند، که مهم ترین آنها از مرکبات و پیتوسپوروم است . در ابتدا در سال ۱۸۷۸ از نمونه‌های جمع‌آوری‌شده در نیوزیلند به عنوان آفت اقاقیا کانگورو توصیف شد و WM Maskell به نام کشیش دکتر Purchas نام‌گذاری کرد که وی معتقد بود اولین بار آن را پیدا کرد. در حال حاضر در سراسر جهان یافت می شود که در آن محصولات مرکبات رشد می کنند. ترازو کوسن نخی از استرالیا منشا گرفته است.

شپشک استرالیایی که اصل آن از کشور استرالیا می باشد همراه نهال های مرکبات از ایتالیا وارد ایران شده و اولین بار در سال ۱۳۰۲ در باغ‌های بابل مشاهده گردیده است.

این شپشک علاوه بر مرکبات روی گل ابریشم، اقاقیا، بیدمشک ،گردو، برگ‌بو، افرا، گل طاووسی، آکاسیا ،گل سرخ ،گوجه، انار، انجیر و بسیاری از گیاهان زینتی و غیر زینتی و جنگلی دیده می‌شود. این شپشک به برگ ،میوه و شاخه های جوان و حتی شاخه های مسن حمله می کند و علاوه بر تغذیه از شیره گیاه میزبان شاخ و برگ آن را با ترشحات شیرین بدن خود آلوده می‌کند و در نتیجه محیط مساعدی را برای رشد قارچ دوده یا فوماژین فراهم می سازد. قارچ دوده سطح برگ و شاخه را پوشانده، مانع تنفس گیاه و رسیدن نور به سطح آن می شود و بالاخره باعث ضعف و خشک شدن قسمت های آلوده گیاه میزبان می شود.

شپشک استرالیایی مرکبات در تمام سواحل بحر خزر از بندر انزلی گرفته تا گرگان انتشار دارد. در تهران نیز این آفت در گلخانه ها دیده می شود و معمولاً این آلودگی مربوط به نهال های مرکبات ای است که از شمال می آورند. این شپشک احتمالاً در سال ۱۳۵۶ نیز همراه نهال‌های زمینی از شمال به باغ ارم شیراز منتقل شده و اکنون در شیراز، خفر و کازرون روی نهالهای زینتی و مرکبات وجود دارد. شپشک نر در اصفهان نیز دیده می‌شود.

شپشک استرالیایی در گلخانه ها به سرعت نشو و نما می نماید ولی در تابستان که گلدان‌های مرکبات را بیرون می‌آورند، به علت گرمای شدید و خشکی هوا به زودی از بین میرود، زیرا پوره های این حشره در حرارت ۳۹ درجه سانتی‌گراد و حشرات کامل در حرارت ۴۲ درجه سانتیگراد تلف می شوند.

چرخه زیست

این شپشک به شاخه ها و شاخه ها حمله می کند. هرمافرودیت بالغبیضی شکل، قرمز مایل به قهوه ای با موهای سیاه، به طول ۵ میلی متر است. هنگامی که بالغ می شود، حشره ساکن می ماند، با ترشحات مومی شکل خود را به گیاه می چسباند و یک کیسه تخم مرغ سفید در شیارها، با اکستروژن، در بدن تولید می کند که صدها تخم قرمز را در بر می گیرد.

طول کیسه تخم دو تا سه برابر طول بدن خواهد بود. پوره های تازه تفریخ شده مرحله اولیه پراکندگی هستند که پراکندگی آنها توسط باد و خزیدن مشخص شده است.

پوره های مرحله اولیه از رگبرگ های میانی برگ ها و شاخه های کوچک تغذیه می کنند و بخش عمده ای از آسیب را انجام می دهند.

در هر پوست اندازی، پوست قبلی و ترشحات مومی شکلی که خود را در آن پوشانده بودند و نام رایج آنها از آن گرفته شده است، در محل تغذیه قدیمی باقی می گذارند. برخلاف بسیاری دیگر از حشرات فلس دار، آنها پاها و تحرک محدودی را در تمام مراحل زندگی حفظ می کنند.

پوره های مسن تر به شاخه های بزرگتر و در نهایت به عنوان بزرگسال به شاخه ها و تنه مهاجرت می کنند. چرخه زندگی آنها بسیار وابسته به دما است، زیرا طول زمان در هر مرحله از زندگی در دماهای سرد بیشتر از دماهای بالا است.

علاوه بر آسیب مستقیم مکیدن شیره، حشرات عسلک نیز ترشح می کنند که اغلب روی آن کپک دوده رشد می کند و باعث آسیب بیشتر به گیاه میزبان می شود. برخی مورچه ها نیز این عسلک را مصرف می کنند.

 

تولید مثل شپشک استرالیایی

نرها در گونه های هرمافرودیت ایسریا نادر هستند . نرها هاپلوئید هستند در حالی که ماده ها دیپلوئید هستند. ماده ها دارای تخمدان هستند که قادر به تولید اسپرم و تخمک هستند که در داخل بارور می شوند و از طریق نوعی هرمافرودیتیسم، فرزندان دیپلوئید (ماده ها) تولید می کنند. سلول های تخمدان هاپلوئید هستند و از اسپرم اضافی در طول جفت گیری با نر به دست می آیند.

این به عنوان “بافت انگلی” نامیده می شود و مطالعات نظری آن را به عنوان نوعی درگیری جنسی بررسی کرده اند.و سرنوشت احتمالی و عواقب تناسب اندام را بررسی کرده اند زیرا ماده ها می توانند با جفت گیری با نرها یا استفاده از رده های سلولی مردانه انگلی خود، دختر تولید کنند.

ماده هایی که فاقد تخمک هستند ممکن است ترجیحاً در تولید نر بکار می روند در حالی که ماده دارای بافت انگلی باید ماده ژنتیکی را از طریق ماده ها منتقل کنند. 

نرهای واقعی به طور کلی نادر هستند و در بسیاری از آلودگی ها وجود ندارند. ماده های خالص ناشناخته هستند. خود باروری توسط هرمافرودیت فقط هرمافرودیت تولید می کند. جفت گیری یک نر و هرمافرودیت هم نر و هم هرمافرودیت تولید می کند.

Icerya purchasi به عنوان یکی از اولین موفقیت های عمده کنترل بیولوژیکی مهم است. واردات کفشدوزک vedalia ( Novius cardinalis ) در ۱۸۸۸-۱۸۸۹ توسط CV Riley ، رئیس بعدی بخش حشره شناسی USDA، منجر به کاهش سریع جمعیت I. purchasi شد و صنعت در حال رشد مرکبات کالیفرنیا را از این آفت مخرب نجات داد. 

دومین کنترل بیولوژیکی، مگس پارازیت Cryptochetum iceryae نیز در همان زمان به عنوان یک ناقل کنترل اضافی به کالیفرنیا معرفی شد . 

Cryptochetum iceryae

 

 

 

 

 

 

 

 

این پارازیت حساسیت شدیدی نسبت به تغییرات رطوبت و حرارت از خود نشان می دهد لذا در نواحی که نوسانات درجه حرارت و رطوبت زیاد است قادر به فعالیت نمی باشد. به همین لحاظ این پارازیت در آمریکا نیز فقط در نواحی ساحلی کالیفرنیا توانسته است مستقر گردد. این پارازیت به ندرت در سایر نقاط جهان برای مبارزه بیولوژیک به طور مصنوعی به کار رفته است.

در حالی که رقابت ظاهری بین ۲ دشمن طبیعی Icerya purchasi وجود دارد ، رقابت بر اثربخشی اقدامات کنترلی زمانی که هم سوسک و هم مگس معرفی می شوند، تأثیر نمی گذارد.  کنترل بیولوژیکی موثرترین اقدام برای مدیریت هجوم Icerya purchasi است  استفاده از حشره کش ها به عنوان کنترل تنها در صورتی توصیه می شود که گونه های کنترل بیولوژیکی وجود نداشته باشد.

 

چون مبارزه با شپشک استرالیایی به طریقه سمپاشی نتیجه کافی ندارد، بنابراین عملی ترین راه از بین بردن آن استفاده از روش بیولوژیکی و به کار بردن کفشدوزک استرالیایی است. نام علمی این کفشدوزکNovius cardinalis(=Rodalia cardinalis=Vedalia cardinalis)می باشد که نظر به نقش عمده آن در انهدام شپشک استرالیایی ذیلاً منحصر به شرح آن پرداخته می شود.

 

منابع:ویکی پدیای انگلیسی و هیگرو